احترام به طبیعت

چند روز پیش با زن داداشم سر ایستگاه منتظر اتوبوس بودیم که کارگرهای شهرداری اومده بودند برای نظافت ایستگاه که ما مجبور شدیم بلند شویم از نیمکت اتوبوس همین طور که ایستاده بودیم که دیدیم یک آقا واقعا چی بگم ،بگم بی ادب ،بی شخصیت یک عدد نان بربری که اندازه کف دست از آن ا خورده و بقیه را داخل جوی آب که زلال بود پرت کرد داخل جوی آب که همه کسانی که ایستاده بودند حالت اندوه بهشان دست داد . حالا وقتی که فاضلاب جوی آب میزنه بیرون و همه جا لجن مال میشود در دلمان فحش و ناسزا نثار کارگر بیچاره شهرداری میگوییم در صورتی که این ما آدمهای بی شخصیت و دور از جان همه بعضی انسانهای بی فرهنگ که اینقدر خودخواه و خود پسند هستند که شهر را به کثافت میکشند نمیدانم اینها در خانه خود هم از این کارها میکنند در صورتی که اسم خود را گذاشتیم مسلمان نمی دانم چه جور مسلمانی هستیم که به حقوق شهروندی همدیگر نه احترام میگذاریم نه حقوق طبیعت احترام میگذاریم حالا هم جالب ادعا ی داشتن حقوق کشورهای اروپایی را داریم در صورتی که در اروپا اگر یک چوب کبریت به زمین بندازی جریمه سنگین میشوی ودر کنار آن باید به مدت یک هفته کار کارگر شهرداری را انجام دهی که اگر این مجازات در کشور ما انجام میشد تهران جز برترین شهرهای جهان جا نمی گرفتدر صورتی که جوانان ما از این همه تکنولوی و صفات خوب اروپا فقط آزادی جنسی را میبینند در صورتی که اگر بدانیم همین آب جوی که ما داخل آن آشغال میریزیم وارد لوله آب شهر میشود وباعث انواع گوناگون بیماری عفونی میشود و برای تصیفیه آب میلییونها دلار باید خرج آن شود بیاییم قول بدهیم شهر را خانه خود بدانیم و در حفظ زیبایی و حفظ طبیعت کوشا باشیم و روزی بیایید که شهر ما از نظر تکنولوژی و تمیزی حرف اول را بزند به امید آن روز